475
بی روی تـــو در بساط من جز غم نیست / اندوه من از فراق رویت کم نیست
جز با تـــــــو در این بهشت دنیا به خدا / حوا که زیـــــاد است، دلم آدم نیست
بی روی تـــو در بساط من جز غم نیست / اندوه من از فراق رویت کم نیست
جز با تـــــــو در این بهشت دنیا به خدا / حوا که زیـــــاد است، دلم آدم نیست
کو بام غير بام تو کو نام غير نام تو / کو جام غير جام تو ای ساقی شيرين ادا
برون نمیرود از خاطرم خيال وصالت / اگرچه نيست وصالی، ولی خوشم به خيالت
----------------
امیدوارم در این انقلاب زمستانی انقلابی در آمدن تو به وبلاگمون پیش بیاد!
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا / سر من بر آستان سر کوی يـــار بادا
آرزومند تــــــوام، بنمای روی خويش را / ور نه، از جانم برون کن آرزوی خويش را
با آمدنت رنگ جهــــــــان آبی میشود / سرتاسر سرزمین جان آبی میشود
تـــــو چشم بگشا همه جا روشن میشود / لبخند بزن تا آسمان آبی بشود
نه بال و پر و دوندگی میخواهد / نه دانه و دام زندگی میخواهد
عاشق که شدی پرنده جان میفهمی / پرواز کمی پرندگی میخواهد
باد ورقهای شعرم را باخود برد / فردا تمام شهر عاشقت میشوند
شب دلواپسیها هر قدر کوتاهتر بهتر / که شاعر در شب موهای تو گمراهتر بهتر
برای شانههای شهر متروکی شبیه من / تکانهای گسل یکدفعه و ناگاهتر بهتر
چه فرقی میکند من چند سر قلیان عوض کردم؟ / برای قهوهچیها مرد خاطرخواهتر بهتر
نفهمیدی که روی بیت بیتش وزن کم کردم / نوشتی شعرهایت شادتر، کم آهتر بهتر
نه اینکه قافیه کم بود .... نه در فصل تابستان / غزل هم مثل ... هر قدر کوتاهتر بهتر